آمار سایت

آمار امروز : 7782  نفر
آمار دیروز : 9366  نفر
آمار کل سایت : 15140818  نفر



صفیر عرش

انسان بدون مراقبه عادی و معمولی می شود. خودآگاهیش زنگار میگیرد و با گرد و غبار انباشته می شود.

درخشندگی و تیز هوشیش را از دست میدهد وکم کم کاملا ً از یاد میبرد که کیست. احمق و نادان میشود.

اینکه فراموش کنی که کیستی بالاترین درجه حماقت است. و این اتفاق برای کل بشریت و با سرعتی چشمگیر در حال شکل گیری است.

با مراقبه میتوان خودآگاهی را شفاف و درخشان کرد. میتوان گردو غبارها را از تنش روبید و زنگارهایش را زدود.

میتوان آیینه ی خودآگاهی را دوباره صاف وروشن ساخت. هرگاه آیینه خودآگاهی تو صاف و روشن باشد، واقعیت را باز خواهد تاباند. و خداوند نام دیگر واقعیت است.

 شناخت خداوند، شناخت همه ی چیزهاست و نشناختن او، زندگی در نادانی، تاریکی و مرگ است.

 

فرمایشات و دیدگاه های  حضرت استاد:

کتاب صفیر عرش،

برای مشاهده هر موضوع بر روی آن کلیک فرمایید.


معرفی:

1- عشق و محبت

2- توحید

3- معرفت الله

4- معرفت نفس

5- معرفت آفاق

6- تجلّی و وصال

7- انقطاع الی الله و مقام امن

8- ادب حضور و مراقبه

9- ملکوت

10- اسماء الحسنی

11- قرب و بعد حقتعالی

12- یک قدم بر خود بنه یک ...

13- لذت انس

14- عجز و فقر

15- نفی خواطر

16- توکّل

17- خاموشی وسکوت

18- خلوت و معاشرت





    

حضرت استاد کریم محمود حقیقی ره

1399/08/24

# . شيخ اكبر محي الدّين عربي مي گويد: « بهترين نماز آن است كه تو در آن حضور نداشته باشي» مراد از اين سخن نيز همين مجذوب شدن به عالم ملكوت و علم به حضور حق تعالي در نماز است تا بدان حد كه از خويشتن خويشت خبر نبود. (عبادت عاشقانه ص 90)

چنان ز خويش تهي گشتم و ز جانان پر كه گر ز پوست در آيم، تمام خود اويم

.

.

 # . گرفتاري مردم زمانه از پريشاني است و اين پريشاني مربوط به پريشاني دل است و پريشاني دل مربوط به پريشاني دلبرها، دلبري زن، دلبري شوهر، دلبري فرزند، دلبري خانه، دلبري اتومبيل، دلبري پست و مقام و دلبري پول. نگويي كه در ميان دلبران اسم خدا را نياوردي. اين چه دلبري است كه اگر در بيست و چهار ساعت هفده دقيقه آن سهم اين دلبر شد، دلبران ديگر نگذارند تا تو با اين محبوب ازلي سر و سرّي داشته باشي. ( همان ص 173)

.

.

 # . اگر از نور باطن بهره داشته باشي چهره بي خبران را تيره مي بيني؛ نگاه به آنان دل را مي ميراند؛ آدمي را كدر مي كند، تارك الصّلوه ها نوعاً چنين اند برعكس آنان كه جان را به نور ذكر و ياد حق زنده داشتند و با نور حق برافروختند، ناصيه آنها شفق طلوع انوار الهي است. ( ساغر سحر ص158)

.

.

 # . معراج آن نماز بود كه به حضور بود كه: «لا صَلوه اِلّا بِحضورِ القَلب» . هر نمازي را طهارتي است و طهارت معراج را وضويي بايد با خون جگر. آن وضوي نماز چه آسان است و اين وضوي حضور چه دشوار . (تخلي ص12)

طهارت ار نه به خون جگر كند حافظ به حكم مفتي عشقش درست نيست نماز

.

.

 # . چون تو اهل خشوع گردي نماز قوّت جانت شود و بي آن زندگي نتواني كه شادي دلت و فرح قلبت در ياد خداي و نماز بود و گران جاني با آن نكني بل وقت نماز را انتظار بري. ( تحلي 1 ص104)

نجاتم ده مؤذّن تا نثارش جان خود سازم رهايم كن ز عالم تادمي با او بپردازم

نه جنّت را بود نازي، نه حوران راست طنّازي

 اگر توفيق وصل آيد ، بر آن بالم بر آن نازم

.

.

 # . اي عزيز چه بسا با ركعتي نماز خاشعانه كارت ساز گردد و خدايت بنده نواز. (همان ص108)

.

.

# . ای عزیز! اگر کلید جامه دانی را گم کنی ساعت ها به کاوشش پردازی، و تا آن را نیابی از اندیشه اش نتوانی آسود. تو جان و جانان خویش گم کردی، چون است که حتی در آن دم که به رسم نماز اندامت با خدای در کار آید دلت به دنبال گمشده دیگر است؟ پاک از دست داده بر خاک نگری! کس رها کرده بر ناکس در آیی! در برابر یار بر مار اندیشی؛ جان واپس زده در فکر خوانی، دل را پشت کرده به گِل روی آوری؟ چه نماز باشد آن را كه تو در خيال باشی تو صنم نمي گذاري كه مرا نماز باشدگویی آن قدر صنم هست که فکر یاسمن نیست، ای صنمت بر باد، اینجا گلزار است؛ یاسمن را دریاب تا مشام جانت عطر محبوب شنود؛ و بویی تو را به کویی رساند. هر بامداد که مؤذّن ندای ((حی علی الفلاح)) سر دهد نسیم از شمیم بامداد عطر او دارد با آن بگو : (همان ص109)

صبا تو نکهت آن یار مشکبو داری به یادگار بمانی که بوی او داری

.

.

 # . در نماز در خطّ نوري درآي؛ گويي خط نوري چيست؟ خط نوري خطي است كه در وقت نماز از جوانب عالم به سوي كعبه روان است؛ اگر ملكوت مي ديدي درمي يافتي كه در آن ساعت كعبه چگونه با اين خط نوري بر سراسر عالم متّصل است. (همان ص117)

.

.

# . تا سرحد امكان وقت نماز را رعايت نما كه آنكس كه نماز در بيگاه خواند اوّل اثرش آن بود كه لذّت مناجات با خدا از دلش بر خيزد؛ وقتي مؤذّن مي گويد « حيّ علي خيرالعمل» اگر به كار ديگر پردازي خيرالعمل تو آن است. ( همان ص 117)

.

.

# . دقايقي قبل از اذان پشت سجّاده منتظر باش تا اذن دخول به حرم كبريايي حق تعالي صادر شود و اين كار را هميشه رعايت نما در هر نماز دقايقي به آرامش روي به قبله دست بر زانو باش ؛ خود را از هر فكر خالي كن ، دل پريشان را شست و شويي ده. با جاروب« لا اله» همه افكار را بيرون ريز تا « الا الله» درآيد و سپس به نماز برخيز. (همان ص117)

.

.

 # . براي اقامه نماز با خويشتن تلقين كن نه مالك حيات و نه مرگ و نه دارايي خود هستم؛ حتي ضربان قلب و باز شدن ريه ام را خود در اختيار ندارم. اي عزيز! اين بارگاه عزّت است، آن عزّت كه او عزيز مطلق و من و تو ذليل مطلق، او غني بالذّات و من و تو فقير بالذّات، او حي بالذّات و من و تو مرده بالذّات، من كيم كه در برابر او به عبادت ايستم و حمد او گويم و كليم او باشم. ( همان ص118)

.

.

# . هنگام نماز حالت، حال گدايي باشد كه درِ بارگاه سلطان بر او گشوده شد و هم اكنون در پيشگاه مالك الملوك ايستاده و از او حاجت خواهد. هم در درونش ادب بود هم در بيرون. شنيده اي كه مردي چون از حضور سلطان بازگشت پيراهن از تن بركند و كژدمي از جامه اش بيرون دويد و هفت جاي او را نيش زده بود، گفتند: چه شد كه بار اول جامه نكندي و كژدم را رها نكردي؟ گفت: با سلطان سخن مي گفتم و اين خلاف ادب بود و تا در حضور او بودم حتّي درد را حس نكردم؛ چون از حضور غافل شدم دردم بي تاب نمود. بلي، اين ادب حضور بنده ناتواني است كه نام پادشاهي بر او نهادند. ( همان ص120)

.

.

 # . دانم كه شيطان تو را در نماز رها نكند؛ بايد كه در نماز مراقبت از دست ندهي؛ حالت حال جاروب به دستي باشد كه تا باد، خاشاكي به صحن آورد زود بزدايي. هر فكر را، تا به دنبالش صد فكر ديگر نيامده از بن بركني. (همان ص120)

.

.

 # . بهترين نماز در حالي بود كه از خود هيچ نداشته باشي؛ قيام و ركوع و سجود را با خدا انجام دهي؛ و آن معني كه در لفظ قيام گويي برتو آشكار بود:« بِحَولِ اللهِ وَ قُوَّتِه اَقوُمُ وَ اَقعُد» (همان ص120)

.

.

 # . اي عزيز! هرجا خود رود خدا آيد و هر چند خود تو ضعيف تر خداي تو قوي تر و اين مقام را در حين موت بدن همه دانند. بكوش تا تو اين معرفت را در هر نماز حاصل كني. (همان ص120)

.

.

# . همي دان كه كار دل با كار شكم راست نيايد، سعي نما كه در تمام نمازها شكم از طعام خالي بود و فرايض را قبل از طعام به جاي آور. (همان ص197)

.

.

 # . بهترین نماز درک فقر و اضطرار در حضور حضرت غنی است. (اندیشگاه ش81)

.

.

# . نماز، حرکت از کثرت به وحدت است، با نماز درهای زندان باز می شود، برای آنها که اذن خروج دارند. (همان ش82)

.

.

 # . بهترین نماز آن است که چون در برابر حضرت غنی ایستادی فقرت به درجه صفر باشد. (همان ش 74)

.

.

# . بسا در هنگام تکبیر نماز که لازم است دست ها تا محاذی گوش بالا آید، به آن مفهوم بود که چون تکبیر گویی، ماسوی الله را پشت سر اندازی و عظمت حضرت حق را با اقرار به قلب و زبان در جانت بنشانی. چرا که در نفی، دست به عقب رانی و در اثبات دست به پیش روی اندازی و این مفهوم، همان مفهوم لا اله الّا الله است. و بالا ترین تکبیر آن است که نفی هستی را بر نفس خویش زنی و اثبات و تکبیر را از آن خداوند. چرا که همه خیال ها و پندار ها و اوهام از نفس بود که چون آن را نفی کردی همه را با خود ببرد و در جان تو خداوند که حق محض است تجلّی نماید. (تجلّی آخر ص209)

.

.

# . کمترین ذکر، ذکری است که فقط زبان در کار باشد، که مشتری این ذکر فراوانند، تسبیحی بر دست و ذکر بر زبان، امّا دل و جان در جای دیگر است.چه نماز باشد آن را كه تو در خيال باشی تو صنم نمي گذاري كه مرا نماز باشد (سعدی)کاش صنم در کار بود که در دل، اصنام فراوانند، طلبی که وصول نشد، ضرری که بر مال وارد آمد، کسالتی که بر خاندان رسیده، برنامه ای که بعد از نماز دارم از آغاز تکبیر یکی بعد از دیگری در نظر آید و هنوز نا تمام مانده سلام آخر بر زبان آید. چه خوش فرموده صائب:غیر از خدا که هرگز در فکر آن نبودی هر چیز کز تو گم شد وقت نماز پیداستو بدان که تارک الصّلاه را اگر ایمان باشد این شرم در جان است که مرا نمازی نیست و ما را غرور، که همه عمر نمازی را از دست ندادیم و حال آن که یک رکعت نماز با حضور نداشتیم. باری چنین ذکر یا نمازی رابطه ای با ملکوت ایجاد نمی نماید امّا بهتر از ترک آن است، چرا که حداقل یک عضو که عضله زبان باشد از تو، در کار خداست.دوّم: ذکری که بر زبان آید و معنی آن نیز بر دل گذرد. و این نوع ذکر و لو اندک باشد ثمره اش بسیار است و نمازی این گونه را بر آسمان راه است، و این ذکر آرامش جان سالک است.« الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکرِ الله ألا بِذِکرِ الله تَطمَئِنُ القُلُوب (رعد آیه28) »و امّا ذکر برتر: آن ذکری است که در آن کام از کار افتد، چرا که قلب در یاد غرق است. (پیک مشتاقان ص233)

خامشند و نعره تکرارشان می رود تا عرش و تخت یارشان

.

.

# . اگر تکبیر واقعی در هر نماز داشته باشی خداوند در نظرت بزرگ و ما سوای او کوچک نماید تا بدان جایت رسانند که دیگر ماسوی را عدم انگاری. (هدهد سبا ص77)

.

.

# . آشنایی را می شناختم که هفتاد و پنج سال زیست امّا دو رکعت نماز در پیشگاه پروردگارش به جا نیاورد. بعد از مرگ سه بار در خواب او را دیده ام و هر سه بار چشمانش کور شده بود. به خاطر آوردم این وعده پروردگار را:« مَن کان فی هذه أعمی فَهُو فی الآخِرَهِ أَعمی وَ أَضَلّ سَبیلا »« هر آن کس در این حیات دنیا دلش کور بود در آخرت نیز کور و گمراه تر است (اسراء آیه72) b (همان 243)

.

.

# . نماز، نماز، نماز، دست از نماز باز مدار و اگر در زمره نماز گذارانی بکوش تا نمازی با حضور به جای آری که در خبر است: هر آن کس دو رکعت نماز با حضور قلب در پیشگاه پروردگار به جای آرد، همه گناهانش آمرزیده شود. و بدان که همه سعادت بنده منوط به انجام نمازی سر وقت و با حضور قلب است. (حدیث آرزومندی ص161)

.

.

# . ای عزیز! در خانه های گذشته، اتاق کوچکی را مسجد خانه می ساختند و آن را نماز خانه می گفتند، به دور از تزیین و عکس و فرش نفیس و وقت نماز همگی در آن به نماز می ایستادند و بسا به بزرگ تر خانه اقتدا می نمودند، این اتاق نوری داشت و دستور است در هنگام ناراحتی به محل نماز خود روید، از این محفل بوی اُنس می آمد، وسایل این اتاق مهر و تسبیح و قرآن و مفاتیح بود. مسلّم مکان در حال انسان بی تأثیر نیست، و در حدیث داریم که زمین هایی در قیامت می بالند و شهادت می دهند بر بنده ای که روی آن ها به عبادت پروردگار قیام کرده و زمین هایی با شرمندگی شهادت می دهند بر گناه بنده ای که روی آن ها انجام داده. باری بهتر است که اگر بنده محلی خاص برای نماز در منزل دارد، در هنگام احتضار او را به آن جا منتقل کنند. (فریاد جرس ص122)

.

.

 ( سؤال از محضر استاد )

.

راهنمایی بفرمایید که آنچه در مورد توجه در نماز باید رعایت شود بیشتر توجه به معنی کلمات است یا به جای مشخص؟ جوابمسلّم توجه به معنی خوبست ولی بهتر از آن توجه به قلب خود است که حیات شما مربوط به حرکت آنست و آن در دست خداست. «هُوَ مَعَکُمْ اَیْنَما کُنتُمْ » « او با شماست هر جا که باشید (سوره حدید،آیه 2) » او را ببینید و خود را نبینید.

 تلفن تماس:09337405003

 


اشتراک خبرنامه

آدرس ایمیل شما:


   


جستجو



پیام روز

پایگاه اطلاع رسانی حضرت استاد کریم محمود حقیقی

آدرس کانال تلگرام

https://t.me/ostadhaghighi110

https://instagram.com/karimmahmodhaghighi

شماره واتساپ: 09398190960

این وب سایت توسط عده ای از شاگردان  حضرت استاد کریم محمود حقیقی ره طراحی شده و با اجازه مکتوب ایشان توسط یکی از دوستان مدیریت میگردد، 

 تلفن تماس:09337405003 

 

✅🔘درون توست اگر خلوتی وانجمنی است                      

برون ز خویش کجا میروی جهان خالیست.

                       ▫️▫️▫️

سکوت نه ‌تنها به معنای سخن نگفتن است بلکه به معنای سکوت دل از گفتگوی درونی و ‌پرچانگی های نفسانی و ذهنی است که پیوسته در زندگی روزمره با آن مواجه هستیم.

این شکل از سر و صدا یا همهمه‌ درونی سخت‌ترین مانع در سلوک الی الله و دستیابی به حضور است و خاموش کردن این همهمه مستلزم توجه و مراقبه ی مداوم است. که: 

گر تو دل زین فکرها خالی کنی 

پر ز گوهر های اجلالی کنی 

                       ▫️▫️▫️

در سكوت دل از ماسوی الله، طهارت ذهن و مراقبه آنچه حاصل شود حضور است و در نتیجه استماع الهامات ربّانی.

@ostadhaghighi110

 

بیانات عرشی و ملکوتی حضرت استاد کریم محمود حقیقی

 

در خرابات عشّاق همه كس را بار نيست و هر بي سر و پا را كار نيست. خواهي كه در اين خرابات در آيي از خويشتن خراب شو و از گناه طهارت نما. (تخلي ص12)

 

🕯✅از احد نه می‌توان سخن گفت و نه درباره آن چیزی نوشت. مادامی‌که صورت دیگری در نفس حضور داشته باشد اندیشه‌ مان نمی‌تواند احد را درک کند. برای رسیدن به این غایت، باید نفس خود را از اغیار آزاد کرده کاملاً در درون خود فرو روی، بدون هیچ توجهی به آنچه خارج نفس است؛ حتى ذهن را از تمام صور ذهنی مجرد سازی و حتی خود را نیز فراموش کنی، در آن صورت قادر خواهی بود که اینجا به دیدار آن احد نائل آیی. هنگامی‌که این عروج صورت پذیرفت، این شخص خود با احد یکی می‌شود. هیچ کثرتی نه در درون و نه در روابط بیرونی او یافت نخواهد شد؛ زیرا در آنجا نه حرکتی در اوست نه احساسی و نه میلی به غیر. در واقع در آنجا نه عقلی است و نه اندیشه‌ای؛ بلکه می‌توان گفت که در آنجا هیچ اثری از خودِ او نیست.

"بشوی اوراق اگر همدرس مایی

که علم عشق در دفتر نباشد"

حافظ

"بی‌حس و بی‌گوش و بی‌فکرت شوید

تا خطاب ارجعی را بشنوید"

مولانا

https://t.me/ostadhaghighi110


 

طهارت قلب از یاد ما سوی الله که هر چه را جز خدا در او نشانی بر آن ستم روا داشتی. «القلبُ حَرمُ الله فَلا تُسکِن فی حَرمِ الله غَیرالله .» «دل سراپرده خداست در سراپرده خدا جز خدا را منشان » و زمینه این مقام فراهم نگردد جز آنکه از تعلقات بکاهی و بر عشق خالقت بیفزایی که هر چند ریشه های تعلقات در دل راه یابد از عشق حق بکاهد. (تجلی مقدماتی ص 76)

سخنرانیهای بسیار زیبا از عارف کامل حضرت آیت الله العظمی نجابت شیرازی (ره)

✅🔘حضرت آیت الله نجابت (ره)

           شخصی که طالب خداست حتما از مراقبه جدا نمیشود، هرگز افسارش دست کسی نمی افتد، دائما حواسش به خودش هست، در اثر جمعیت حواس (نفی خواطر) از وضع کلاس ابتدائی خارج می شود، قطعا امور جزئیه ذلیلش نمی کند، .... 

یعنی در التفاتش به مقصد قوت پیدا می کند و آنچه آرزوی اولیاء خدا و مقام و منزل شهداست میخواهد تا بدانجا برسد.

 

قهرا از عالم خیال به مقدار زیادی رد شده و یک سر و یک گردن از دیگران امتیاز پیدا کرده، 

یعنی ما الان صدی نود مدار قطبمات خیالات خودمان هست اما چنین شخصی مدار و قطبش بیرون شدن از خیال است، هر چه خیال می آید بیرون می کند، هر چه غیر یاد خداست بیرون می کند و تمام موضوعات و کارهای خودش را یواش یواش تحویل خدا میدهد.  

 

شرح کلمات قصار

 

برخی از آثار حضرت

آیت الله العظمی نجابت شیرازی ره

برای مشاهده اینجا کلیک فرمایید.


 

جلسات سخنرانی بسیار زیبا و پربار حضرت استاد با موضوع معرفت نفس.

 جهت دانلود اینجا کلیک فرمایید:

                                                   



لینک های مهم



آمار سایت



كليه‌ حقوق محفوظ و متعلق به «استاد کریم محمود حقیقی» است   | طراحي و مديريت «کاوشگران صنعت پارس آرین» می باشد